کلمۀ نفی که در نبودن کسی در جایی استعمال می شود مثلاً در این جا کیست؟ هیچ کس، کنایه از ناکس، فرومایه، برای مثال مکن نماز بر آن هیچ کس که هیچ نکرد / که عمر در سر تحصیل مال کرد و نخورد (سعدی - ۱۶۹)
کلمۀ نفی که در نبودن کسی در جایی استعمال می شود مثلاً در این جا کیست؟ هیچ کس، کنایه از ناکس، فرومایه، برای مِثال مکن نماز بر آن هیچ کس که هیچ نکرد / که عمر در سر تحصیل مال کرد و نخورد (سعدی - ۱۶۹)
کلمه ای است که وقت امکان و برانگیختن بر کاری گویند. (منتهی الارب). کلمه ای است که به انسان گفته میشود وقت امکان امری و برانگیختن و تحریض بر کاری و گویند در هنگام چپاول کردن و تاراج نمودن گفته میشود وقتی که قریه ای یا قبیله ای مورد تاراج قرار گیرد و هیچ کس از آنان باقی نماند. (از اقرب الموارد)
کلمه ای است که وقت امکان و برانگیختن بر کاری گویند. (منتهی الارب). کلمه ای است که به انسان گفته میشود وقت امکان امری و برانگیختن و تحریض بر کاری و گویند در هنگام چپاول کردن و تاراج نمودن گفته میشود وقتی که قریه ای یا قبیله ای مورد تاراج قرار گیرد و هیچ کس از آنان باقی نماند. (از اقرب الموارد)
جمع واژۀ هسهسه. (منتهی الارب) ، راه پیمایی در شب. (از ناظم الاطباء) ، آواز سپل شتر. (از اقرب الموارد). - هساهس الناس، کلام خفی که فهمیده نشود. (از اقرب الموارد) (آنندراج). - هساهس الجن، عزیف جن. صوت جن. (از اقرب الموارد). آواز خفی جن که به شب در بیابان شنیده می شود. (آنندراج)
جَمعِ واژۀ هسهسه. (منتهی الارب) ، راه پیمایی در شب. (از ناظم الاطباء) ، آواز سپل شتر. (از اقرب الموارد). - هساهس الناس، کلام خفی که فهمیده نشود. (از اقرب الموارد) (آنندراج). - هساهس الجن، عزیف جن. صوت جن. (از اقرب الموارد). آواز خفی جن که به شب در بیابان شنیده می شود. (آنندراج)
عجب عجب. سخت عجیب. چه شگفت: قصد لب تو کردم زلف تو گفت هی هی از هجر غافلی تو کت از جهان برآرد. خاقانی. گفت هی هی گفت تن زن ای دژم تا در این ویرانه خود فارغ کنم. مولوی. چو گل نقاب برافکند و مرغ زد هوهو منه ز دست پیاله چه میکنی هی هی. حافظ. ، علامت تحقیر و استخفاف. (یادداشت مؤلف) : هی هی جبلی قم قم
عجب عجب. سخت عجیب. چه شگفت: قصد لب تو کردم زلف تو گفت هی هی از هجر غافلی تو کت از جهان برآرد. خاقانی. گفت هی هی گفت تن زن ای دژم تا در این ویرانه خود فارغ کنم. مولوی. چو گل نقاب برافکند و مرغ زد هوهو منه ز دست پیاله چه میکنی هی هی. حافظ. ، علامت تحقیر و استخفاف. (یادداشت مؤلف) : هی هی جبلی قم قم